کارشناس مسائل خاورمیانه در اندیشکده آمریکایی به بررسی نقش اسرائیل در مذاکرات هستهای ایران و به طور کلی سیاست گذاری دولت اوباما در قبال خاورمیانه پرداخته است. به گزارش شورای سیاست گذاری خاورمیانه، کارشناس این اندیشکده بر این باور است که حرکت آمریکا به سمت مذاکره با ایران بر سر مسئله هستهای، به شدت متأثر از خواستههای اسرائیل خواهد بود و تأکید میکند که خلع سلاح هستهای باید شامل حال همه کشورهای منطقه از جمله خود اسرائیل شود. حالا که ممکن به نظر میرسد که ذخایر سلاحهای شیمیایی سوریه را میتوان از طریق فشار دیپلماتیک نابود کرد یا تحت کنترل درآورد،
بسیاری از ناظران این امید را در دل میپرورانند که نزاع سوریه به کلی میتواند از جنب و جوش اخیر در فعالیتهای دیپلماتیک بهرهمند شود. این خوش بینی پس از نشست مجمع عمومی سازمان ملل در هفته گذشته به مسئله هستهای ایران نیز سرایت کرده است، و حتی این مشکل پر درد سر، به طور ناگهانی برای پذیرفتن یک راه حل موفقیت آمیز آماده به نظر میرسد. برای بسیاری از افراد، مخصوصاً در اسرائیل و خلیج فارس، این نگرش، خیالی باطل به حساب میآید. مخصوصاً در مورد ایران، آنها هشدار دادهاند که باید مراقب باشیم که توانایی دشمن را در استفاده از فریب و نیرنگ دست کم نگیریم. در ایران، حسن
روحانی، که به تازگی به سمت ریاست جمهوری انتخاب شده است، با اقبال عمومی مواجه شد که در مسئله حرکت او به سمت آمریکا، این اقبال عمومی دچار دو دستگی گردید. در نظر برخی افراد، مانند آیت الله هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، دستاوردهایی که طی دیدار حسن روحانی در سازمان ملل به وجود آمد، میتواند منجر به حل مشکلات سیاست خارجی شود. آقای رفسنجانی در جلسه مجمع تشحیص مصلحت نظام در روز شنبه اعلام کرد: «آنچه در نیویورک اتفاق افتاد، نشانه خوبی حاکی از شروع فرایند دسترسی به راه حلی منصفانه است تا به بهانه جوییها خاتمه داده و مشکلات سیاست خارجی کشور را حل کند».
روحانی بسیار مراقب بود که برای ملاقات با اوباما، شوق زیادی نشان ندهد، مبادا که احساسات برخی از حامیان خود را جریحه دار کند. همانطور که ولید قصیر در روزنامه الحیاة بیان کرد، روحانی در انتخاب کلمات و عبارات خود بسیار محتاط بود که حاکی از آزادی است. او ترجیح داد ملاقات تصادفی با اوباما را در راهرو سازمان ملل، که تیم روحانی بر روی آن کار کرده بود، نادیده بگیرد. با توجه به اینکه سپاه پاسداران، یک روز قبل از سفر روحانی به نیویورک، به او در مورد اعتماد به سیاست آمریکا هشدار داد، این کار از عصبانیت تندروها در ایران جلوگیری کرد. روحانی همچنین وقتی برای رسیدن به توافق بر
سر مسائل بلاتکلیف در عرصه منطقهای، از بحرین تا خلیج فارس، از سوریه تا لبنان و هر جای دیگر، به مشکل بر خورد، و وقتی سفر قابل پیش بینی خود را به عربستان سعودی در اواسط ماه اکتبر پذیرفت، موفق نشد احتیاط خود را در برخی از جلساتی که پشت درهای بسته برگزار میشد، پنهان کند. احتیاط روحانی با توجه به قدرت و نفوذ سپاه پاسداران، موضوعی است که در تحلیلهای هدی حسینی در روزنامه عربی الشرق الاوسط بیان شده است؛ هیچ شکی وجود ندارد که طی سالهای گذشته، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نقش بسیار چشمگیری را در شکل دهی سیاستهای نظام در تمام سطوح، از جمله نظامی، سیاسی، اقتصادی و
اجتماعی، بر عهده داشته است. روحانی نمیخواهد سپاه پاسداران به مخالفت با او برخیزد؛ گذشته از آن، او از سلسله مراتب مهم قدرت در نظام اسلامی آگاه است. بنابراین، با اینکه او میخواهد به طور متفاوت فعالیت کند، هیچ تضمینی وجود ندارد که بتواند در این راه موفق شود. سپاه پاسداران قدرت خود را به روحانی نشان داده است و در واقع، روحانی میداند چه کسی کشور را اداره میکند و میداند که چه چیزی یک نفر را در ایران قدرتمند میسازد. در مقالهای در خلیج تایمز به این نکته اشاره شده است که صرف نظر از فشارهای داخلی و خارجی که هر دو رئیس جمهور احساس میکنند، وقت آن رسیده است که هر
دو نفر از این موقعیت به خصوص استفاده کرده و فرصتهای بهتری ایجاد کنند؛ در ادامه این مقاله آمده است: «این ابتکار که توسط باراک اوباما و همتای ایرانی او، حسن روحانی در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل در پیش گرفته شد، همچنانکه آنها با هم گفتگوی تلفنی انجام دادند، یک حرکت سیاستمدارانه است. این مسئله باید پیگیری شود و یک نقشه هماهنگ شده مناسب برای فعالیت میتواند به هر دو کشور کمک کند تا به سوء ظنهایی که در مورد مسائل برآمده از بلند پروازیهای هستهای تهران، حمایت او از حزب الله لبنان و مسائلی از این دست وجود دارد، رسیدگی کنند. به جای اینکه این دو رئیس جمهور، حسن نیت
را بیهوده تلف کنند، که دلیرانه توسط هر دو آنها به دست آمده است، تهران و واشنگتن میتوانند با معرفی مأموران صلح در جریان امور، اقدامات بهتری را در پیش گیرند. پس از آن، آنها میتوانند گفتگوهای غیر رسمی با هم داشته باشند که می تواند به مکالمات مرکب میان دو کشور منجر شود که مسائل مختلفی را از تجارت گرفته تا توریسم و جنبههای پیچیده، مانند غنی سازی اورانیوم، در بر میگیرد. حالا فرصتی پیش آمده است که اوباما و روحانی میتوانند این کار را انجام دهند. علیرغم خوش بینی که توسط برخی افراد ابراز میشود، شک گرایی و بدبینی در مورد چشم اندازی که در کوتاه مدت به نوعی از توافق
مذاکره شده تبدیل میشود، قاعده اصلی باقی میماند. برای مثال، حسن براری در مقاله خود در روزنامه عربی عرب نیوز مینویسد: «مقامات ایرانی باید بفهمند که هیچ چیزی غیر از معامله، فضایی را که برای رفع تحریمها مفید است، به وجود نمیآورد. این تصمیم سادهای برای اوباما نخواهد بود. در مقابل، کنگره در مورد قصد و نیت ایران، مشکوک است. اگرچه «نرمش قهرمانانه» که آیت الله خامنهای از آن دفاع می کند، میتواند به روحانی این اختیار را بدهد که در مذاکرات هستهای انعطاف پذیرتر باشد، اما این مصلحت گرایی، که وجود آن ضروری است، قطرهای از بیکران است که این نگرانی را به وجود
میآورد که احتمالاً ایران فریب استراتژیک را در پیش گرفته باشد. جدای از صحبتها در مورد ضرورت دستیابی به معامله با غرب، ایرانیهای هنوز اقدامات واقعی و سختی را برای تسکین نگرانیهای غرب پیشنهاد میدهند». همینطور، ایاد ابو شکرا متقاعد شده است که «فرصت دیپلماتیک» فعلی، توسط دولت ایران به طور بهینه مورد استفاده قرار گرفته است تا دولت بتواند فرصت بیشتری را به دست آورده و حرکات بعدی خود را برنامه ریزی کند؛ «سیاستمداران در جهان عرب و جامعه بین المللی به خوبی به این امر آگاه هستند که آیت الله خامنهای، رهبر معظم انقلاب، همچنان تصمیم ساز واقعی در تهران است و اینکه
نظریه ولایت فقیه در اوج شکوفایی خود قرار دارد و شعار «مقاومت» در این کشور از جایگاه خاصی برخوردار است، اما بسیاری از کارشناسان عقیده دارند که این شعار دیگر معنی خود را از دست داده است. با توجه به تغییر در ریاست جمهوری، این تنها یک دوره انتقالی برای حکومت ایران است تا نفسی تازه کرده و موقعیتی را به دست آورد». افراد دیگر بلافاصله به این مسئله اشاره کردند که مسئله متعهد کردن ایران، به موضوع هستهای محدود نمیشود. حسن حیدر در روزنامه الحیاة، قاطعانه علیه مذاکرات دیپلماتیک با ایران بحث میکند که صرفاً در مورد برنامه هستهای اخیر مطرح میشوند؛ «مسائل دیگری نیز
سوای از سطوح غنی سازی و امکان دستیابی به بمب هستهای وجود دارد که باید در اعتدال نوظهور در ایران گنجانده شود، اگر روحانی به دنبال اثبات این است که در مورد کاهش تنش با جهان عرب جدی و قاطع است. در غیر این صورت، نرمشی که به نمایش گذاشته شده است، تنها شامل بیانات دیپلماتیک و سخن پردازیها میشود. در واقع، رفتار دوستانه، شرایط مشخصی دارد که باید با آن کنار آمد و معیارهای خاصی نیز دارد که باید به آنها احترام گذاشت». در کمال تعجب، در حالیکه حسن حیدر، ثابت قدمی حکومت اوباما را در قبال موضوع تهدید هستهای، به عنوان شاهدی بر نفوذ اسرائیل بر سیاست گذاری منطقهای آمریکا
قلمداد میکند، ایسی لیبلر از نشریه اورشلیم پست، برای فشاری که رئیس جمهور آمریکا بر رژیم اسرائیل وارد میکند، تأسف میخورد؛ «بسیار نامعقول است که حتی در طول این دوره آشوب زده، با تحولاتی که در سوریه و مصر رخ داده است، دولت اوباما چشم خود را بر محدودههای واقعی موجود بر صلح بسته است و از تهدید هستهای ایران به عنوان وسیلهای استفاده میکند تا بر اسرائیل فشار وارد کرده و این بازی مذاکراتی عجیب و غریب را ادامه دهد. آمریکا با ادعای اینکه امتیازات منطقهای و یک جانبه بیشتری در نبود امنیت سفت و سخت به دست میآورد، که در حال حاضر غیر ممکن است، در حال فشار وارد کردن
بر ما است تا بر سر زندگی و آینده خود شرط بندی کنیم». با توجه به مقالهای که در روزنامه سعودی گزت چاپ شده است، احتمالاً حق با لیبلر است که بهبود روابط دیپلماتیک اخیر ممکن است بر اسرائیل فشار وارد کند، اما نه به آن دلیلی که او ذکر میکند؛ «هر چه قدر نتیجه نهایی تلاشها برای شکستن بن بست چند دههای دیپلماتیک بر سر برنامه هستهای ایران مثبت باشد، نور نا مطلوبی بر زرادخانه هستهای اسرائیل تابانده میشود. به این دلیل بود که اسرائیل در طول سخنرانی حسن روحانی در هفته گذشته، از دست سازمان ملل به خشم آمد. بنابراین، با اینکه یک معامله با ایران در حال شکل گرفتن است، اما
این معامله نباید پایان این ماجرا باشد. در عوض، باید گام اول به سمت خلع سلاح هستهای در خاورمیانه باشد. این بدان معنی است که واشنگتن به وجود زرادخانه بزرگ اسرائیل، که سایه بلندی را بر منطقه گسترانده است، اعتراف میکند./
اندیشکده شورای سیاست گذاری خاورمیانه: اسرائیل خط مشی دولت اوباما را در قبال خاورمیانه تعیین میکند
/
کدخبر : ۲۶۰۱۳