محمد حسنین هیکل با ارائه تحلیلی جامع از اوضاع جهانی، ضمن ارائه دلایل رد دست داشتن دولت سوریه در حمله شیمیایی به الغوطه گفت که در ورای حمله به سوریه، ایران مورد هدف است. لمیس الحدیدی از چهرههای رسانهای در بخش دوم از سری برنامههای "مصر کجاست و به کجا میرود؟" با محمد حسنین هیکل نویسنده و رونامهنگار معروف مصری در شبکه cbc به گفتوگو نشست. محمد حسنین هیکل در این مصاحبه، درباره عمق استراتژیک مصر و بافت فرهنگی و تاریخی سوریه و منطقه و همچنین نبرد منافع و اطلاعات و درگیری بینالمللی حال حاضر و گذشته بر سر منطقه خاورمیانه مطالبی را ارائه کرد. وی با مرتبط
دانستن گذشته و آینده این درگیری با بحران به وجود آمده در منطقه و نقش آن در ایجاد نظم نوین جهانی که با سازوکارهای جدید و توسط مراکز قدرت جهانی برپایه مشارکت و نه هژمونی قدرتها در حال شکلگیری است، گفت: قدرتهای جدید در آسیا شکل گرفتهاند و در رأس آنها چین و روسیه و هند قرار دارد. وی در ادامه این مصاحبه، درباره بحران سوریه و راهکارهای پیشنهادی سخن گفت و از جاروجنجالهای صورت گرفته درباره دیدار عمرو دراج و محمد بشر با وی سخن گفت... . متن این گفتوگو بهشرح زیر است: ■ از گفتوگوی شما با محمد بشر و عمرو دراج دو تن از رهبران حزب عدالت و آزادی آغاز میکنیم، چطور
آغاز شد؟ - من معمولاً به تلفنهای ناشناس پاسخ نمیدهم. ساعت 3 بعدازظهر یکشنبه گذشته تلفنم زنگ خورد، پاسخ ندادم. تلفن چندین بار دیگر به صدا درآمد، از همین رو تصمیم گرفتم پاسخ دهم. احساس کردم موضوع مهمی باید باشد. گوشی را برداشتم محمد بشر پشت خط بود. من او را ندیده بودم، از همین رو بهدقت به صحبتهایش گوش فرا دادم. در آغاز درباره برقاش صحبت کرد و گفت: اخوان المسلمین در آتشسوزی برقاش نقشی نداشتهاند و ما آمادهایم با هم تحقیقاتی را درباره کشف واقعیت ماجرا انجام دهیم. بعد صحبت را آغاز کرده به او گفتم: تلفنی نمیتوان دراینباره صحبت کرد باید همدیگر را ببینیم.
توافق کردیم روز سه شنبه با یکدیگر دیدار کنیم. روز سه شنبه فرا رسید و وی به همراه دکتر دراج به دیدن من آمدند. بعد از استقبال، آن دو سخنان خود را با تعدادی پیام آغاز کردند. پیام نخست متعلق به( مستشار) احمد مکی بود. از آنجا که معمولاً خلاصه هر دیدار را یادداشت میکنم، دقت را چاشنی صحبتهایم کردم. پیام دوم درباره انتقاد دکتر هشام قندیل از جزئیات گفتگوی من با شماست. به نظر میرسید وی احساس کرده است که من توهینآمیز صحبت کردهام ولی این درست نیست. در ادامه، بشر درباره برقاش و وضعیت موجود سخن گفت. ترجیح دادم به نقطه نظرات آندو گوش فرا دهم. در نهایت آندو درباره آزادی و
عدالت چیزی نگفتند. در اثنای این دیدار احساس کردم به مانند داستان شکسپیر «بر سرچیزی که وجود نداشته، زیاد سر و صدا کردهایم.» ■ فکر میکنید نماینده کسی نبودند؟ - تمام محور این گفتگو درباره برقاش و رفع اتهام از اخوان المسلمین در خصوص دست داشتن این گروه در حادثه آتشسوزی برقاش بود. از آنجا که این دو را چهرههایی مثبت میدانستم، قصد داشتم این مسئله را بپذیرم. چیزی که برایم مهم بود اینکه بشر از تعبیر کودتا استفاده کرد. به او گفتم: خواهش میکنم در مورد کودتا و چیزهایی که باعث ایجاد اختلاف میشود چیزی نگوئید. چرا که آنچه در مصر در حال جریان است چیزی بسیار پیچیدهتر از
کودتاست. بعد از این، موضوع مشروعیت را پیش کشیدند. به آندو گفتم: سخن گفتن درباره مشروعیت، خشونت را در پی دارد و دقیقاً با «به دست گرفتن قدرت» فرق میکند. به تشریح موضوع مشروعیت پرداخته و گفتم: بحران از زمانی آغاز شد که شما آشکارا خواستههای مردمی که همان به رفراندوم گذاشتن زودهنگام مسئله ریاست جمهوری بود را رد کردید. گفتند: ما رد نکردیم، ارتش مدت زمان 10 روزه را تعیین کرد، حال آنکه محمد مرسی اعتقاد داشت این موضوع باید بعد از انتخابات پارلمانی انجام شود. در اینباره به اقدام دوگل در سال 68 استناد کردم. وی در آن زمان احساس کرد که اعتراضات جوانان، مشروعیت وی را به خطر
انداخته است. از همین رو به رفراندوم گردن نهاد و توانست نظر مثبت 54%، مردم را به سمت خود جلب نماید. این میزان مشارکت مردمی که بیشتر از رأی محمد مرسی بود، خیال وی را آسوده کرد. با این حال دوگل خطاب به مردم گفت: « در این شرایط بسیار سختی که فرانسه با آن روبروست، این میزان مشارکت برای تثبیت پایههای حکومت کافی نیست.» وی بعد از این جملات، به روستایش رفت و گوشه نشینی اختیار کرد. من در ادامه به سه موضوع اساسی اشاره کردم: عده زیادی برای اجرای انتخابات ریاست جمهوری زودهنگام به خیابانها ریختهاند، من از این واقعیت که کسی بعد از مدتی سرخوردگی و پیش آمدن شرایطی استثنایی که خود
به وجود آورنده آن نبوده به قدرت رسیده است، آگاه هستم چرا که انقلاب 25 نوامبر بزرگتر از اخوان است و دیگر آنکه در اوضاع کنونی نمیتوان درباره قدرت خواهی اخوان صحبت کرد، زیرا چیزی شبیه جنگ در جریان است. ■ آیا با آنها درباره خشونت نیز صحبت کردید؟ - بله، دراین باره در حالی که نوشتههایم پیش رویم قرار داشت صحبت را آغاز کردم . آندو درباره بازداشتها صحبت کردند. گفتم راهکار شما چیست؟ گفتند ما به همه این امور آگاهیم . وقتی بار دیگر گفتم راهکارتان چیست؟ پاسخ دادند: ما میدانیم که میتوان با ژنرال السیسی به تفاهم رسید. گفتم میدانید که باید به خواست مردم توجه کرد. آندو با
رد آشتی گفتند این موج از سر نفرت به وجود آمده است. درباره اهمیت صیانت از ارتش به عنوان آخرین سنگربان کشور صحبت کردم. در این اثنا آندو به خوبی به من گوش فرا میدادند. معلوم بود که در این دیدار هیچ یک از طرفین نماینده کسی نیست. گفتند: رهبران ما در زندان هستند در این باره باید با چه کسی صحبت کنیم؟ من میدانستم همانطور که خودم نماینده هیچ کسی نیستم، آن دو نیز نماینده کسی نیستند. ■ آیا از شما خواستند که میانجگری کنید؟ - در این باره صحبت نشد، بشر گفت که وی و همراهش حامل پیشنهادات کسی نیستند. ابهامی که من ازگفته آندو برداشت کردم این بود که وقتی درخواست دیدار با نمایندگان حزب
آزادی و عدالت کردم، پاسخی دریافت نکردم. تا پایان این دیدار نیز سخنی از نام این حزب به میان نیامد. ■ برداشت شما از لحن صحبت و عکس العملشان چیست؟ - نفس فرایند گفتگو معمولی بود. آندو از مواضع گروه خود سخن میگفتند حال آنکه من درباره خطرات پیش روی کشور صحبت میکردم. تمام طول شب مردم با من تماس میگیرند، فکر میکنم بیش از من با شما تماس میگیرند، چنین استنباط میشود که مذاکراتی به صورت دزدکی در جریان بود ولی واقعیت آن است که هیچ مذاکراتی انجام نشد. تمام صحبتهای ما درباره موضوع برقاش بود و نه چیزی دیگر. بر این باورم که این دو نفر سعی داشتند مرا با نقطه نظراتشان
آشنا کنند.. من تنها به نظرسنجی میپردازم و این مسئله قانونی است. با این حال جنجالی که بر سر "هیچ" به پا شده، مرا نگران میکند. چرا که این امر نشان می دهد که کشور واقعاً خشمگین است و شک و تردید بر اغلب مردم غالب شده است. ■ فکر میکنید آن دو هنوز تحت تأثیر حادثه برکناری مرسی هستند؟ - این مرحله به پایان رسید، ما با طرفی روبرو هستیم که احساس میکند جایگاه خود را از دست داده و به دنبال جایگاه مطلوب خود در آینده است. در لابلای صحبتهای آندو درباره مشروعیت نیز معلوم بود که امیدی به وضعیت ما قبل ندارند و با به خیابان آمدن میلیونها نفر، حقایقی شکل گرفته است.
معتقدم که دوره قبل از به صحنه آمدن مردم، نشان می دهد که حتی موضوع دستیابی اخوانیها به قدرت قابل تحقق نیست. دست گذاشتن بر روی زمین آسان است اما دست گذاشتن بر روی سرنوشت مردم، تاریخ، فرهنگ و تمدن یک کشور امر دشواری است. دلایل موجود نشان داد که آنها از جهان و مدیریت کشور چیزی نمی دانند. واقعیت آن است که اخوانیها در زمانی مشخص بدانچه می خواستند دست یافت و نمیخواهند با کنار رفتنشان آن را رها کنند. ■ پس آنها به دنبال روزنه گفتگو با جامعه و رهبران هستند؟ - من در کنار مردم بوده و در مسیر رهبران حرکت نمیکنم. مردم حادثه برکناری مرسی را پشت سر گذاشتند ولی پیامدهای آن
را در نظر نگرفتند، معتقدم آنها در زیر فشار زلزله به وجود آمده در کشور قرار دارند. ■ آیا مخالفت مردم با آنها افزایش مییابد؟ - همچنان اخوان را با اسلام اشتباه میگیرند. بلایی که بر سر آنها آمد، اسلام نیز بدان دچار شد. من آنچه در المنیا پیش آمد را روا نمیدانم. هدف از آنچه در جریان است، ایجاد اختلاف بین گروههای اسلامی است یعنی همان موضوعی که در قرون وسطی حادث شد. همچنین باید گفت آنها عامدانه از تحرکات مردم وحشت دارند. ■ فکر میکنید افکار خود را بازنگری میکنند؟ - این کار آغاز شده ولی آنها از درک آینده عاجزند. آنها همچنان بر روی ایجاد سرو صدا درباره قانون
اساسی و به صحنه آمدن در خیابانها حساب باز کردهاند. این موضوعی است که آنها در سر می پرورانند. آنها به اندیشهای متین تکیه دارند و فکر میکنند این اندیشه پشتوانه آنهاست. آنها مسائل ملی و غیر ملی و همچنین وطن و دین را باهم اشتباه گرفتهاند. مردم آنها را برنمی تابند اما آنها فکر میکنند از پشتوانهای بزرگتر و مهمتر برخوردارند. ■ نظرتان درباره حمله به کلیساها، سینا، تظاهرات مسلحانه و اعمال خشونت بر علیه مردم چیست؟ - مدام مظلوم نمایی میکنند و چنین وانمود میکنند کسان دیگری در پشت صحنه قرار دارند. زمانی که مردم به آنها حمله میکنند، ایده شهادت طلبی مطرح
کرده و مظلوم نمایی میکنند. خیلی عجیب است که این موضوع با تکیه بر مواضع منطقهای و بین المللی همراه شده است. آن دو صراحتاً به این موضوع اشاره نکردند. از آندو پرسیدم آیا با کسی تماس گرفتهاند؟ گفتند پیشتر با شیخ الازهر و سرلشکر محمد العصار تماس داشتهاند. اعلام کردند که به دلیل کودتا و اعمال خشونت، همه چیز متوقف شده است. به طور کلی مردم با پشت سر گذاشتن حادثه برکناری مرسی، در پی تببین خسارتها و مواضع خود هستند. هنوز شروع نکردهاند و نیازمند وقت بیشتری برای پشت سر گذاشتن تبعات موضوع مذکور هستند و نمی دانم جامعه چطور میتواند این فرصت را برای آنها فراهم
کند؟ ■ و سپس؟ - در حال حاضر هر گفتگویی با اخوانیها اشتباه و بیفایده است. هرکس میتواند با آنها گفتگو کند اما وضعیت کشور در کوتاه مدت باید سر سامان یابد. سلامت و امنیت کشور به شدت در معرض خطر قرار گرفته و هیچ کس نمی تواند منتظر بماند که اتحاد و همدلی به وجود آید. ■ به سوریه بر میگردیم آیا اقدام روسیه باعث حذف حمله نظامی به سوریه می شود؟ - در مورد سوریه باید درباره گزینههای بد و بدتر سخن گفت. نه از نظام حاکم میتوان دفاع کرد و نه از مخالفان. هر دو سرنوشت کشور را به بازی گرفتهاند. فکر میکنم آینده این کشور و امت در معرض خطر قرار دارد. در مورد سلاحهای
شیمیایی هم باید گفت با آغاز مسابقه تسلیحات هستهای در دهه پنجاه و شصت و شکلگیری تلاشهایی برای جلوگیری از گسترش آن، عدهای که به تولید آن روی آورده بودند، به تولیدات خود بسنده کردند و کسانی که قدرت تولید این سلاحها را نداشتند به سلاحهای شیمیایی و بیولوژیک برای مقابله با سلاحهای هستهای روی آوردند. از همین رو تمام کشورهای عربی دارای سلاحهای شیمیایی و بیولوژیک هستند. ■ مصر هم جزو این کشورهاست؟ - بله...تولید این سلاحها آسان است و مصر به کمک کارشناسان فراری آلمانی از جمله دکتر پرز که پس از فعالیت در بخش موشکی کشور ما راهی چین شد، به این سلاحها دست
یافت. ■ ساخت این سلاحها هنوز هم ادامه دارد ؟ - همه این سلاحها را تولید کردند ولی بعداً متوجه شدند این حجم زیاد بی فایده است. موضوع سوریه ربطی به سلاح شیمیایی ندارد. نظام سوریه با مشکلی امنیتی روبروست و نمی تواند از آن رها شود. در این میان طرف دیگر در پی برطرف کردن این مشکل از طریق نظامی است ولی نمی تواند. 60 الی 70 هزار تروریست از 48 کشور وارد سوریه شده و مشکلاتی را در دمشق و درعا به وجود آورده اند. وضعیت انقلابی، همه طرفها را به اشتباه انداخته است بعد از گذشت دو سال و اندی از ارسال سلاح و نیرو به سوریه همچنان دولتها و مردم برخی کشورها به اشکال مختلف از دولت حاکم
حمایت میکنند. مرزهایی هم باز شده که به سختی میتوان آنها را بست. ■ نظر شما در مورد مشکل این سلاحها در سوریه چیست؟ - مخالفان مصرانه در تلاشند هر طور شده از حمایت خارجی برخوردار شوند. در آغاز گفته می شد نظام حاکم این رویکرد را اختیار کرده است ولی معلوم شد که چنین چیزی درست نیست. این بار نیز همان اتهام تکرار شد. من به چند دلیل در مورد آن شک دارم. نخست آنکه نظام حاکم بعد از پیروزی در نبرد القصیر بدان نیاز ندارد. دوم آنکه نوار اصلی تهیه شده برای محکومیت نظام، دو سه روز قبل از حادثه شیمیایی بر صفحه یوتیوپ منتشر شد. نوارهای جعلی دیگری نیز در این زمینه وجود دارد. اگر
آمریکائیها در مورد استفاده نظام سوریه از سلاح های شیمایی کاملاً اطمینان داشتند موضع آنها صد برابر تغییر میکرد. روشن است که عده ای به اوباما برای دخالت در دمشق فشار میآورند. همین فشارها برای حمایت از مرسی وجود داشت و سوم آنکه بازرسان در فاصله 30 کیلومتری محل حادثه حضور یافتند. فکر نمیکنم اوباما در پی حمله بود چرا که جهانیان می پرسیدند: بعد از این حمله چه خواهد شد؟ آمریکا و اروپا در عرصه سوریه فعال هستند این در حالی است که عناصر تکفیری و جهادی و جبهه النصره بیش از همه فعالند. اگر حمله صورت گیرد و نظام حاکم ساقط شود تمام منطقه تحت تأثیر قرار میگیرد. با اینکه
تمام رؤسای جمهور آمریکا بر اساس فرهنگ خود جنگ طلب هستند اما در این میان، اوباما با اینکه از اختیارات کامل برخوردار بود توپ را به زمین کنگره انداخت. چرا ؟ دلایل زیادی وجود دارد، نخست آنکه... بعد از این حمله چه خواهد شد؟ دوم قدرت زیاد روسیه و سوم چینیها که همگان درباره حضور آنها در ایران باخبر هستند. چهارم: مردم آمریکا مخالف جنگ هستند. این موضوع زمانبر است. ضمن آنکه شما با رئیس جمهوری مواجه هستید که دوره دوم ریاست جمهوری خود را سپری میکند و اعتماد به نفس ندارد. او در بن بست قرار گرفته و نمی داند چگونه رفتار کند. ■ فکر میکنید طرح روسیه اقدامی برای خروج از بحران
بود؟ - اصولاً این طرحی آمریکایی بود. ■ چون از زبان جان کری مطرح شد؟ - کری علناً از این موضوع پرده برداشت. محور گفتگو با روسها در نشست گروه 20 نیز همین موضوع بود. تعجب میکنم که عدهای از عربها در پی خودداری اوباما از حمله، ناکام ماندند، چرا بر اساس کینههای قدیمی که نمیدانیم خاستگاه آن چیست، فکر میکنیم و نمی پرسیم بعد از این حمله چه خواهد شد؟ واقعاً عجیب است که بدانیم عامل اصلی حمله به عراق و لیبی، انگلیس بود چرا که مستعمرههای قدیمی آن به شمار میرفت. میبینیم که آمریکائیها بخشی از گزارش ارائه شده به شورای امنیت را جدا کردند... گفتههای آنها بر پایه
اطلاعات فرانسویها استوار بود و این نشان می دهد که اطلاعات خود را از اسرائیلی ها دریافت کردهاند... همه باید بدانند که با جهان عرب چه خواهند کرد؟ اجازه بدهید بار دیگر به انگلیس و فرانسه برگردیم. ما هم اکنون شاهد شکل گیری جهانی جدید هستیم. ■ نظم نوین جهانی؟ - آری، می توان نام شراکت جهانی برآن نهاد، چرا که درباره صحبت کردن درباره نظام نوین باید از مسئله رهبری سخن گفت. ما هم اکنون شاهد مرحله ترسیم نشانهها هستیم. کسانی که قدرت رویارویی با آینده را داشته باشند، در رأس این موضوع قرار دارند. در این میان جایگاه ابرقدرتی آمریکا فروکش کرده و قدرت و فرماندهی خود را از
دست داده است، چرا که نمیتواند اوضاع کنونی اقتصادی خود را ارتقا بخشد. با افزایش قدرت روسیه و چین، قرن آینده شاهد پیدایش قدرتهای آسیایی است که هند نیز به آنها می پیوندد. انگلیس و فرانسه تنها خاطرات امپراطوری خود را حفظ کرده اند و دست به دامن آمریکا شده اند. اروپای یکپارچه (پیمان آتلانتیک) میتواند جایگاهی در آینده داشته باشد ولی پیمان آتلانتیک تنها نماینده اروپا نیست. ■ در مورد اعراب چطور؟ - این خود ما بودیم که در سال 1974 خواهان دخالت بیگانه شدیم. چرا که فکر میکردیم این آمریکاست که چاره ساز است. حتی آن زمان که اتحادیه اروپا سعی کرد در بحرانهای خاورمیانه
ورود کند، به آن گفته شد: «خواهشاً دخالت نکنید و توافقنامههای ما با آمریکا را باطل نکنید. شما توانایی آمریکا را ندارید.» فرانسوا میتران رئیس جمهور فرانسه به من گفت :« پاریس تنها پایانه سفر از قاهره به واشنگتن نیست. پاریس می تواند فراتر از این موضوع به ایفای نقش بپردازد». تعجبآور است که گفته می شود برخی از اعراب در پی حمایت مالی از مخالفان در پی منافع خود هستند. اینها معماهایی است که برایم مبهم است. ■ در برنامه پیشین درباره مأموریتهای جدید ناتو برای سیطره بر کشورهای منطقه در چارچوب نبرد منافع سخن گفتید؟ - با مشاهده اتمام عمر برخی نظامها در کشورهای عربی و نیز
حرکت رو به زوال برخی از آنها و نیز سیر نزولی ابرقدرتی آمریکا و تبدیل آن به قدرت کوچکتر در مییابیم که مواضع قدرتها در حال تغییر است. واشنگتن دریافت که منطقه شاهد تحولاتی است از همین رو سعی کرد مؤثر واقع شود. از آنجا که قدرت نظامی بهترین وسیله نیست سعی کرد پیمان آتلانتیک را احیا نماید. پیمانی که به اعتقاد مردم با پایان نبرد سرد، به آخر راه خود رسید. آمریکا نگران بود روسها به اهمیت منطقه پی ببرند از همین رو مادلین آلبرایت کمیتهای تشکبل داد و در ماه می 2010 با ارائه گزارشی به رصد تحولات آینده و چگونگی تعامل با آن پرداخت. بر اساس این گزارش، ناتو مأموریت داشت منافع
را به هم پیوند دهد . مأموریتی که در لیبی انجام شد. همچنین مقرر گردید ترکیه در ناتو عضو شود. از همین رو اردوغان وارد میدان شد و احمد داوود اوغلو وزیر امورخارجه وی مأموریت یافت با زنده کردن رؤیای ایجاد امپراطوری عثمانی، این مأموریت اردوغان را پوشش دهد... پایههای حرکت رسانهای ، سیاسی و اقتصادی شکل گرفت و سعی شد به الگویی برای اعراب تبدیل شود... اوباما به یکی از رؤسای عرب گفته بود: « ما دو سال دیگر به نفت شما نیاز نداریم.» با این حال مهمتر از بینیازی به نفت، تسلط بر منابع نفتی است. تاریخ نشان می دهد که هیچ جایگزینی برای انرژی وجود ندارد. نقش ترکیه، نفوذ به منابع نفت
و حمایت خطوط انتقال گاز است. ترکیه رؤیای سقوط سوریه را در سر دارد. بنا به دلایل بسیار این کشور، کانون سیطره بر منطقه به شمار میرود و نظامی است که از زمان شکلگیری معاهده بلفور و سایکس پیکو قربانی طمع شده است. ■ در مورد اسرائیل نظرتان چیست؟ - اسرائیل با ایجاد قرارداد امنیتی و اطلاعاتی، دادههای اطلاعاتی در اختیار سیا قرار میدهد که از آن جمله شنود تمام مکالمات جهانی است. طبعاً اسرائیل قصد دارد بدون جنگ تمام نظامهای عربی را به سقوط بکشاند. در حال حاضر اعراب با هم درگیرند و اسرائیل در کمال آرامش به سر میبرد. ■ در مورد ایران چه میگوئید؟ - درگیری جهانی از
خاورمیانه به خاور دور منتقل شده است. در این جغرافیا، ایران، پایگاه اصلی و فلات بلند مشرف بر آسیا و بالکان به شمار می رود و از همین رو دارای موقعیتی استراتژیک بوده و هم پیمانی مطلوب به شمار میرود. با مشاهده اسناد گذشته در خواهیم یافت که آمریکا و رژیم صهیونیستی در ماه می 1973 سعی کردند در صورت ایجاد آشفتگی و اضطراب، سناریوی حمله به عربستان را از طریق شاه ایران عملی کنند. ایران برای انتقال خطوط گاز بسیار مهم است ضمن آنکه سوریه نیز گذرگاه پشتی تهران به شمار می رود. وضعیت سوریه فرق میکند چرا که غرب به ویرانی ایران فکر نمیکند. هدف غرب بازپس گیری ایران از طریق نابودی
نظام حاکم در آن است. باید گفت در ورای حمله به سوریه، ایران مورد هدف است. ■ در مورد حزب الله؟ - موضع آن کاملاً سخت و پیچیده است. من نگران هستم وضعیت لبنان سختتر شود. لبنان پنجره دیوار نظامهای عربی است که از شیشه عشق ساخته شده است. این نظام لرزان است و در صورت تکان خوردن دیوار، به پایین میافتد. ■ در مورد کشورهای حوزه خلیج فارس؟ - کشورهای این حوزه در معرض خطر قرار دارند. برای حضور در نشستی به این منطقه دعوت شدم. در آنجا در مورد امنیت و آینده این حوزه صحبت کردم. درگیریها در کشورهای حوزه خلیج فارس تنها به خاطر نفت است و بعد از حادثه فوکوشیما، از انرژیهای جایگزین
خبری نیست و نفت هنوز مهم است. اگر چه برای ایالات متحده خود نفت مهم نیست، اما بسیار تلاش دارد تا بر منابع نفتی تسلط یابد: شش کشور مشرف بر خلیج فارس چطور میتوانند با قدرتهای در حال رشد آسیا روبرو شوند؟ ■ چه خطری وجود دارد حال آنکه آنها طرفدار آمریکا هستند؟ - خطر اینجاست که ایالات متحده هم اکنون عقبنشینی کند. در شاخ آسیا کشورهایی چون چین و ژاپن هستند که روز بروز قدرتمندتر میشوند. نیاز آنها به سوخت و انرژی نیز رو به افزایش است در آسیا کشورهایی وجود دارد که کشورهای حوزه خلیج فارس پایگاه رشد آنها به شمار می رود، چرا که اغلب ساکنان کشورهای حوزه خلیج فارس را نیروی
کار دیگر کشورهای آسیایی تشکیل میدهد و این موضوع خطرناک است، بخصوص آنکه کشورهای این حوزه دیگر به بافت عربی خود توجه نمیکنند. ■ فکر میکنید به سوریه حمله نظامی خواهد شد؟ - فکر نمیکنم. همه به دنبال راه حل مسالمتآمیز و ایجاد نظامی قوی هستند. همه بر روی پایان دوره بشار اسد در سال 2014 حساب باز کردهاند. سخت به نظر میرسد وی برای بار دوم نامزد شود و بر سر شخص دیگری توافق خواهد شد. در صورتی که بحران کنونی در سال 2014 ادامه داشته باشد سوریه ضمیمه فلسطین میشود./
محمد حسنین هیکل: حمله به سوریه برای هدف قرار دادن ایران است
/
کدخبر : ۲۳۶۷۲